نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ شهریور ۹۵، ۱۲:۳۸ - دخترمهتاب ...
    خخخخ
  • ۴ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۶ - yasi adkd
    خخخخ

۱۵ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ

چرا واسه ما جک میسازن

 روزی یکی به باباش گفت باباچرامردم واسه ماجک میسازند باباش گفت ان قابلمه رابده تابگم قابلمه را گرفت  وچندضربه به پشت قابلمه زد پسرش دادزدکیه درمیزنه؟ کیه؟ باباش گفت دیدی پسرم.حالا قابلمه رابگیربرم دروبازکنم توکه ادم نیستی بری درو بازکنی!!!!


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۳۳
khoozboy
دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۵ ب.ظ

پست ثابت(تیکه دون)

 تیکه دون

اینجا مخصوص دعوا ، تیکه انداختن و کشت و کشتار 

هرکی و نفر بالاییش 

بسم الله


نظرات برای ثبت نیازی به تأیید ندارند و در لحظه ثبت میشوند 


 باسلام خدمت دوستان 

 به علت نرسیدن به اهداف وب در این مطلب و نیز نپسندیدن شما عزیزان ، این مطلب از پست ثابت بیرون آمده و مطلب دیگری جایگزین خواهد شد 

 باتشکر

۲۶ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۵ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۰:۱۵
khoozboy
پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۹ ب.ظ

واقعا مسخرس

فردا اردوی شلمچه امادگی دفاعی داریم 

واقعا مسخرس چون اردو اجباریه در عین حال پولیه  و همچنین برای رفتن به اردو باید رضایت نامه داشته باشیم

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۹
khoozboy
پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۴ ب.ظ

پیر مرد و BMW

داستان جدید,داستانهای کوتاه

 

مرد میانسالی وارد فروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود؛ پس وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.

قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد. چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت. پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس. سرعت به ١٦٠ کیلومتر در ساعت رسید.

مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت. دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده و صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است....

مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد. لَختی اندیشید. سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود. به ١٨٠ رسید و سپس ٢٠٠ را پشت سر گذاشت، از ٢٢٠ گذشت و به ٢٤٠ رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است.

ناگهان به خود آمد و گفت، "مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت می‎رانم؟ باشد که بایستم تا او بیاید و بدانم چه می‌خواهد." از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد.

اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد. افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، "ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. خصوصا اینکه به هشدار من توجهی نکردی و وقتی منو پشت سرت دیدی سرعتت رو بیشتر و بیشتر کرده و از دست پلیس فرار کردی. تنها اگر دلیلی قانع‌کننده داشته باشی که چرا به این سرعت می‌راندی، می‌گذارم بروی."
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۴
khoozboy
پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۹ ب.ظ

عکس های بامزه حیوانات

عکس های خنده دار , حیوانات بامزه

عکسهای بامزه حیوانات

 

عکس های خنده دار , حیوانات بامزه

عکسهای بامزه حیوانات

 

عکس های خنده دار , حیوانات بامزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۹
khoozboy
پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۴ ق.ظ

فک و فامیل ما داریم

داداش بزرگ من معمولاً عادت داره وقتی تو خونه هستش کنترل تلویزیون هم دست خودش باشه

حتی وقتی پای تلویزیون نیست کنترل رو با خودش می یبره که بقیه کانال تلویزیون رو عوض نکنن

یه دفعه من و بابام چند ساعت دنبال کنترل گشتیم و پیداش نکردیم

آخر سر دیدم داداشم از خواب بیدار شد و اومد نشست پای تلویزیون و کنترل رو از جیبش در آورد  

•••••••••••••

دیروز به مادرم گفتم روزت مبارک

بهم گفت همچنین...

•••••••••••••

میان خونمون جوجه کباب می خورن با دوغ

می ریم خونشون سنگدون مرغ می‌خوریم با آب یخ

تازه می شینن تعریف می‌کنن رفتیم سنگدون مرغ بخریم

یارو فروشنده گفت واسه سگتون می خواین؟

قاه قاه میخندن

وجدانا فک و فامیله داریم؟

•••••••••••••••

نصف شبی دخترم اومده از خواب بیدارم کرده

و می گه : بابا خواب دیدم شرک داره منو می خوره

همینجور که داشته گریه می کرد گفت : برو سی دیشو بیار بشکونیم !!!

•••••••••••••••

زمستون تو خیابون از سرماش ریتممون بندریه

تابستونشم توی خونه ریتممون عربیه

طفلی مادرم اعتقادی به دکمه های کم و زیاد و خاموش روشن کولر نداره

•••••••••••••••

زن عموم یعد از ۱۵سال زنگ زده خونمون میگه واست خواستگار پیدا کردم

بعداز کلی به به و چه چه راجع به پسره

می گه اگه این وصلت سر گرفت ۲۰۰ تومن باید به من بدی !

فک و فامیل دلاله ما داریم ؟

••••••••••••••

یک قانون همواره ثابت تو خونه ما

هر موقع یکی از ما می ره حموم مامانم شروع به ظرف شستن می کنه

••••••••••••••••••

بابام رفته هویج خریده می گه : عقلت که کار نمی کنه

پس این هویج رو کوفت کن که حداقل چشمات برای تقلب کار کنه !

•••••••••••••••••

به پسر فامیلمون میگم ورزش هم می کنی ؟

با جدیت تمام می گه اره پلی استیشن !

فک و فامیل ما داریم؟

••••••••••••

پسر خالم خونمون بود داشتیم فیلم می دیدیم که یهو یه سوسک بدو بدو اومد طرف من

منم پریدم بالای مبل د جیغ بکش تا پسرخاله بکشدش

که یه دفه اونم پرید بالا شروع کرد جیغ کشیدن مهسا بکشش مهسا بکشش تازه با صدای بلندتر

فک وفامیله شجاع و دلیره داریم؟

••••••••••••• 

داشتیم با مامانم تو پاساژ راه می رفتیم یهو مامانم هلم داد داشتم با مخ می خوردم زمین!

میگم  : چرا اینجوری می کنی؟

میگه : قوز نکن !

فک و فامیله دارم؟

کجا کجا نظر یادت رفت 😡😡

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۰۳:۰۴
khoozboy
سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

اینتاگرام و من

توی اینستاگرام یه پیج هست به نام دانستنی های زنان و زایمان
ده هزار تا فالوئر داره
جالب اینجاست
.
.
.
.
.
.
.
.
9هزارتاشون مرد هستن!!!!!!!!!!!!!!!!!!


این نشون میده که بعضی از مردها علاوه بر آرایش ، به زاییدن هم فکر میکنن...
••••••••••••••

الکی مثلا من مجید خراطهام..
.
.
.
.
.
.
)(تیغو بردار پستامو لایک لایکی کن تلافیه
)(عمری من مطلب گذاشتم تو نگفتی کافیه.
تورو بخدا قسم اونطور نگاه نکن ب من / لا اقل لایکی بزن، کامنت بذار حرفی بزن /
عزیزم دستات نلرزه لایک اولو بزن / واسه ی پستای خوبو خنده داره من / لایک دومو بزن نذار بریزه آبروم / من تورو لایکت نکردم تو نیاوردی بروم
3و4و5و6 لایکارو پشت هم بزن.
) خب اگه خندت میگیره ، هی بخندو هی بزن
شاید اون لحظه ببینی پست زیبای منو
بیا باهم آشنا کن لایک و پستای منو.. 
••••••••••••••••••

ﺁﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﻭ ول کردی و دنبال یه ﻏﺮﯾﺒﻪ می گرﺩﯼ!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﺩﺭﺣﺪ ﻧﻮ، ﺩﺳﺖ یه خانم دکتر ﺑﻮﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﭼﻢ می کرد
•••••••••••••••••••

راننده تاکسی اسکناس روگرفت وپرسید:
یک نفری؟
مکث کردم وگفتم:خیلی وقته...!
یکی زد محکم توگوشم گفت اینجا تلگرام نیس
میخوام بقیه پولتوبدم O_0

•••••••••••••••••••

شخصی نزد حکیم رفت و پرسید من بواسطه تلگرام با دختری 

زیبا آشنا شدم و قصد ازدواج با او را دارم.

به نظر شما این امر مشکلی ندارد؟؟؟

حکیم گفت:

از کدوم گروه ؟ منم اد کن!!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۶
khoozboy
يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

عکس های خنده دار


کی گفته آرایش کردن فقط واسه دختراس ؟

 

 

کی گفته آرایش فقط واسه دختراس ؟؟؟ 
 

دوربین مخفی فورجوک

این سوپرایز دوربین مخفی از خرید و تست قبل از خرید لوازم آرایشی!  :|

 

 

 

گالری عکس طنز

 

 

عجب هلووویی :|

 

طنز پسرا

این واسه اینکه ثابت کنیم فورجوک فقط به دخترا گیر نمیده !  :|

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۷
khoozboy
شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۶ ب.ظ

مرد هیزم شکن و فرشته

کاریکاتور هیزم شکن

 

روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده.

فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. ” آیا این تبر توست؟ هیزم شکن جواب داد: ” نه ” فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبرتوست؟ جواب داد: آره.

فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. (هههههههه )هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ ” آره ” هیزم شکن فریاد زد فرشته عصبانی شد. ” تو تقلب کردی، این نامردیه ،هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز ” نه” میگفتم تو میرفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به کاترین زتاجونز ”نه” میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره .

اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره

منبع : 4jok
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۶
khoozboy
شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ب.ظ

شب امتحان

شب امتحان

 

بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
خر به افراط زدم ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود

منبع : 4jok
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۷
khoozboy