نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ شهریور ۹۵، ۱۲:۳۸ - دخترمهتاب ...
    خخخخ
  • ۴ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۶ - yasi adkd
    خخخخ

۱۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

دقت کردین...

همیشه میگن 
دختر مال مردمه وقتی ازدواج کرد میبرنش
اما دقت کردین 
برادرامون وقتی ازدواج میکنن دیگه پیداشون نمیشه 
و بازم میگن مال مردمه میبرنش

شانسه دیگه 
به ما که میرسه 
انگار فک میکنه اشتباه اومده

 نظر یادتون نره 
خودم زحمتشو کشیدم
^_^
۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۹
khoozboy
پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ب.ظ

بیچاره پسرا...

 بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی

 نظر یادتون نره
لایک هم کردی ینی 
یه نشسته خنده ای
 با معرفتی 
^_^
۱۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۸:۰۶
khoozboy
چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۶ ق.ظ

جک ورزشی

                                     اس ام اس خنده دار

 

یکی می ره تماشای مسابقه دو و میدانی، از بغل دستیش می پرسه:این ها برای چی دارن می دون؟ طرف می گه: چون به یه نفرشون جایزه می دن.کمی فکر می کنه، بعد می پرسه: پس بقیه برای چی دارن می دون؟

 

••• جک ورزشی •••

 

یکی داور فوتبال میشه بهش میگن:بزرگترین آرزوت توی داوری چییه؟میگه:بزرگترین ارزوم توی داوری اینه که یه روزی توی جام جهانی واسه تیم ملی کشورم داوری کنم...!!! 

 

••• جک ورزشی •••

 

به معتاده می گن : فرق تو با ورزشکارها چیه ؟ می گه : اونا تکنیکی کار می کنن ما پیکنیکی

 

••• جک ورزشی •••

 

یکی میگه عجیبه! میگن چی عجیبه؟ میگه 100000 تا تماشاگر ، 22 تا بازیکن ،3 تا داور! میگن این کجاش عجیبه؟ میگه گنجیشکه همرو ول کرد رید تو سر من ! 

 

••• جک ورزشی •••

 

یکی رئیس فدراسون شطرنج میشه. 5 تا قانون می زاره : 1- اسب نمی تونه فیل رو بزنه چون فیل قویتره 2- خرم باید بازی کنه 3- خر باید همه رو بزنه 4- هیچ کس نمی تونه خر رو بزنه 5- اصلاً خر شاهه 

 

••• جک ورزشی •••

 

به یه نفری توپ فوتبال نشون دادن و گفتن: این چیه؟ طرف کلی فکر کرد و گفت: شطرنج گردالی!

 

نظر یادتون نره^_^

خوشت اومد لایک کن 

خوشت نیومد

 به نشانه ی اعتراض لایک کن

^_^

۱۵ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۰۲:۰۶
khoozboy
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۹ ب.ظ

راه های افزایش ثواب روزه داری

تا حالا به این فکر کردین که چطوری میشه ثواب روزه داری رو بیشتر کرد!؟؟ ^__^

تا حالا به خودتون گفتین که «ای کاش امسال ثواب من از همه بیشتر میشد»!!?

خب😳

خب به جمالت 😕

بیا ادامه ی مطلب تا راه و روش افزایش ثواب ماه رمضان رو یاد بگیری😎😎

۲۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۶:۵۹
khoozboy
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۱ ب.ظ

کامل کنید...

جمله ی زیر رو کامل کنید و در قسمت نظرات بنویسیدش

 اگه احسان علیخانی نبود ...


منتظریما...
البته ممنون میشم طنز مایه باشه 
برنامه تلویزیونی نیس که بخوایم نقد کنیم
۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۱
khoozboy

 ایام شهادت حضرت علی (ع) تسلیت باد 

قدر این شب ها رو بدونین ارزش هر شبش از هزار شب هم بالاتره(گفته ی قرآنه)

تورو خدا 

تورو خدا 

تورو خدا

مارو هم دعا کنین و از یاد نبرین 

دعاگوی همه ی بیانی های عزیز هستیم 

راستی نشسته خنده یه چن روزی به خاطره این شب های عزیز نیستش 

بازم میگم ما رو دعا کنین 

عاشق باشین عاشق خدا   

یا علی مدد

۱۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۰:۵۶
khoozboy
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۳ ب.ظ

..........

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وای چه قدر دنبالم میای آخه؟ من قصد ازدواج ندارم عزیزم :) 

۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۲۳
khoozboy
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۳ ق.ظ

خطای دید خنده دار

به حروف زیر به مدت 10 ثانیه بدون پلک زدن خیره شوید و سپس به مدت 5 ثانیه سریع پلک بزنید



fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff
fffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffffff

.
.
.
.
.
.
.
هیچ اتفاقی نیفتاد نه :-D

طراحی و اجرا از خودمه ^_^

دلم خواست هیچ اتفاقی نیفته O_0

۱۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۰:۲۳
khoozboy
چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۴ ق.ظ

داستان طنز۱۶(سیندرلای ایرانی)

سیندرلای ایرانی۲۰۱۶

یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگل بدون پدر مادر زندگی می کرد. اسم این دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به دیوار روم به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود .

سیندرلا با نامادریش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا خواهر ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد . بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خیلی ظالم بود . همش می گفت :سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟ سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد گیری کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟ سیندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی ، ذلیل مرده ی گامبو ، کارد بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسایده ، و بلند می گفت : بعله مامی صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) خلاصه الهی بمیرم برای این دختر خوشگله که بدبختیهاش یکی دو تا نبود .

القصه ، یه روز پسر پادشاه که خوشی زیر دلش زده بود ، تصمیم گرفت که ازدواج کنه . رفت پیش مامانش و گفت مامان جونم

مامانش : بعله پسر دلبندم

شاهزاده : من زن می خوام

مامانش : تو غلط می کنی پسره ی گوش دراز ، نونت کمه ، آبت کمه ؟ دیگه زن گرفتنت چیه؟

شاهزاده : مامان تو رو خدا ، دارم پیر پسر می شم ، دارم مثل غنچه ی گل پرپر می شم

مامانش در حالی که اشکش سرازیر شده بود گفت : باشه قند عسلم ، شیر و شکرم ، پسر گلم ، می خوای با کی مزدوج شی؟

۱۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۰۲:۵۴
khoozboy
سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ

داستان طنز ۱۵(روزهای سخت پسا کارنامه)

روزهای سخت پسا کارنامه

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که یک پاکت به روی

بالش گذاشته شده و روش نوشته: «پدر». ...با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو

باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند: پدر عزیزم ! با اندوه و افسوس فراوان برایت

می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختــــــر جدیدم فرار کنم می دونستم که تو اون رو

نخواهی پذیرفت به خـــاطر خالکوبی هاش ، لباسهای تنگش و به خاطر اینکه سنش از

من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است.

ما یک رویای مشترک داریم. اون چشمـــــان من رو به روی حقیقت باز کرد که هرویین

واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برا ایدز پیدا

کنه. نگران نباش پدر، من 17 سالمه، می تونم از خودم مراقبت کنم.
با عشق،
پسرت
-----
پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه.

فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که تو دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه

مدرسه که روی میزمهدوست دارم هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزنی!


نظر یادتون نره^_^

۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۲
khoozboy