نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ شهریور ۹۵، ۱۲:۳۸ - دخترمهتاب ...
    خخخخ
  • ۴ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۶ - yasi adkd
    خخخخ

۶۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ

داستان گم شدن ملا نصرالدین


روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟        



ملا نصرالدین هم یا خودش اسکل بوده یا مارو اسکل گیر اورده

والا با این نوناشون

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۰:۵۱
khoozboy
يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ق.ظ

شعار جدید سایپا

ز گهواره تا گور فقط قسط بده

به مقصد رسیدی SMS بده

“شعار جدید سایپا”

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۰:۵۰
khoozboy
يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ق.ظ

تصادف مرد گاگول و زن زرنگ

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.                    

 هر دو از ماشینشون بیرون میان و رانندهء خانم برمیگرده میگه :

- آه چه جالب شما مرد هستید!… ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!

مرد با هیجان پاسخ میگه:

- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خداباشه!

بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه:

- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملنداغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه.مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن که می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم!

 ادامه ی جشن و بقیه ی ماجرا در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۰:۴۶
khoozboy
شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ب.ظ

پ ن پ

یکی رو دماغش چسب زده بود .

دوسش بهش میکه دماغتو عمل کردی میگه :پــ نــ پــ کلاهک هسته ای استتارش کردم آژانس اتمی بهم گیر نده

 http://img.doostiha.ir/uploads/2012/06/jok-sms-panapa.gif

رفتم دکتر (90 سالشه) به من میگه: مریضی؟ میگم: پـَـــ نــه پـَــ اومدم خاطرات جنگ جهانی رو با هم مرور کنیم.

http://img.doostiha.ir/uploads/2012/06/jok-sms-panapa.gif

 داشتم یه گربه رو تو سبد می بردم صدای میو میوش کل خیابون رو برداشته بود …

دختره میگه گربس؟! پـَـــ نــه پـَـــ نهنگه اختلال ژنیتیکی پیدا کرده !!!

http://img.doostiha.ir/uploads/2012/06/jok-sms-panapa.gif

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۱۳
khoozboy
شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۱۲ ب.ظ

فوق خنده

علی:خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟

دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.

علی:آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم.

وای که چه موهای لختی داره پارمیدا.

آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط

عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا

چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم

از توی بغلم تکون ...

دانیال: ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۲
khoozboy
شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ب.ظ

اگر سوسک صورتی بود

همین سوسک که دخترا ازش فرارین

 

شرط میبندم

اگه صورتی بود

.

.

.

.

دخترا میگرفتن لای دفتر خشک میکردن

روزی 5 دفعه بوسشون میکردند

میگفتند

عــجــیــجــم😂😂

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۴:۳۰
khoozboy
شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ب.ظ

پیرزن هم پیرزنهای قدیم

شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا که میرفت همراه خودش میبرد

روزی حضرت عیسی اورادید وبه وی فرمود:این زن کیست گفت مادرم

فرمود: اورا شوهر بده گفت پیر است وقادر به حرکت نیست. 

پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد وبرسر پسرش زد و گفت آخه نکبت تو بهتر میفهمی یا پیغمبر خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۶
khoozboy
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ

شنل قرمزی۲۰۱۶

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت : 
عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده . هرچی اسمس  هم براش میزنم باز جواب نمیده . آنلاین هم نشده چند روزه . نگرانشم . 
چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره . 
شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم . قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی . 
مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه .
شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم . فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین . 
مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان. می خوان ازت خاستگاری کنن واسه پسرشون . 
شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد . یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام . 
شنل قرمزی با پژوی ۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه . بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه . 
شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟
حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن . 
شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !!
حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی درآوردی.بت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه.بچه ها شاکی شدن 
شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟ پرو دختره ……………( به علت به کار بردن الفاظ رکیک غیر قابل پخش بود )
پشت چراغ قرمز چشمش به نل می خوره !!!!!ماشینا جلوش نگه میداشتن اما به توافق نمی رسیدن و می رفتن . میره جلو سوارش میکنه . 
شنل قرمزی : تو که دختر خوبی بودی نل !!!!! 
نل : ای خواهر . دست رو دلم نذار که خونه . با اون مرتیکه …… راه افتادیم دنبال ننه فلان فلان شدمون . 
شنل قرمزی: اون که هاج زنبور عسل بود . 
نل : حالا گیر نده . وسط راه بابا مون چشمش خورد به مادر پرین رفت گرفتش . این دختره پرین هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بیرون . زندگی هم که خرج داره . نمیشه گشنه موند . 
شنل قرمزی : نگاه کن اون رابین هود نیست ؟؟؟؟ کیف اون زن رو قاپید . 
نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتی ؟ چند ساله زده تو کاره کیف قاپی .جان کوچولو و بقیه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند میکنن . 
شنل قرمزی : عجب !!!!!!!!!!!!!! 
نل : اون دوتا رو هم ببین پت و مت هستن . سر چها راه دارن شیشه ماشین پاک می کنن . 
دخترک کبریت فروش هم چهار راه پائینی داره آدامس میفروشه . 
شنل قرمزی : چرا بچه ها به این حال و روز افتادن ؟؟؟؟
نل : به خودت نگاه نکن . مادرت رفت زن آقای پتیول شد . بچه مایه دار شدی . بقیه همه بد بخت شدن . بچه های این دوره و زمونه نمی فهمن کارتون چیه . شخصیتهای محبوبشون شدن دیجیمون ها دیگه با حنا و نل و یوگی و خانواده دکتر ارنست حال نمی کنن .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۴
khoozboy
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ

خونه ی مادر بزرگه۲۰۱۶

خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست
پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان مازراتی سواره
رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله..
خونه ی مادر بزرگه الان اپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه
کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه
خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره...


بزن لایکو 
دوس داری نظر دادنو
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۰
khoozboy
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ب.ظ

جک جک

 کرم ابریشم قرص ایکس می خوره پُلیور می دوزه! 

••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

یک مهندس مکانیک با یک مهندس کشاورزی ازدواج می کنه. بچشون تراکتور می شه!  

••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

به گربه چینی می گن اسمت چی؟ه میگه: میونگ! 

••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوط می کنه... . . .
این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!

 •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

می دونی نصف النهار چیه؟ شامی است که از نهار باقی مانده

 •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

می دونی چینی ها به دوقلو چی میگن؟ این چون اون، اون چون این! 

•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

مومنی را ندا آمد: هر آرزوئی داری بگو تا برآورده شود گفت: اقیانوس را آسفالت خواهم ندا آمد: سخت است آرزوی دیگر کن گفت: قدرتی خواهم تا زنان را خوب شناسم ندا آمد: اقیانوس را 2 بانده می خواهی یا 4 باند ؟!؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۵
khoozboy