نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ شهریور ۹۵، ۱۲:۳۸ - دخترمهتاب ...
    خخخخ
  • ۴ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۶ - yasi adkd
    خخخخ
سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ب.ظ

داستان طنز۱

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت : 
عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده . هرچی اسمس  هم براش میزنم باز جواب نمیده . آنلاین هم نشده چند روزه . نگرانشم . 
چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره . 
شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم . قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی . 
مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه .
شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم . فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین . 
مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان. می خوان ازت خاستگاری کنن واسه پسرشون . 
شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد . یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام . 
شنل قرمزی با پژوی ۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه . بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه . 
شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟
حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن . 
شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !!
حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی درآوردی.بت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه.بچه ها شاکی شدن 
شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟ پرو دختره ……………( به علت به کار بردن الفاظ رکیک غیر قابل پخش بود )
پشت چراغ قرمز چشمش به نل می خوره !!!!!ماشینا جلوش نگه میداشتن اما به توافق نمی رسیدن و می رفتن . میره جلو سوارش میکنه . 
شنل قرمزی : تو که دختر خوبی بودی نل !!!!! 
نل : ای خواهر . دست رو دلم نذار که خونه . با اون مرتیکه …… راه افتادیم دنبال ننه فلان فلان شدمون . 
شنل قرمزی: اون که هاج زنبور عسل بود . 
نل : حالا گیر نده . وسط راه بابا مون چشمش خورد به مادر پرین رفت گرفتش . این دختره پرین هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بیرون . زندگی هم که خرج داره . نمیشه گشنه موند . 
شنل قرمزی : نگاه کن اون رابین هود نیست ؟؟؟؟ کیف اون زن رو قاپید . 
نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتی ؟ چند ساله زده تو کاره کیف قاپی .جان کوچولو و بقیه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند میکنن . 
شنل قرمزی : عجب !!!!!!!!!!!!!! 
نل : اون دوتا رو هم ببین پت و مت هستن . سر چها راه دارن شیشه ماشین پاک می کنن . 
دخترک کبریت فروش هم چهار راه پائینی داره آدامس میفروشه . 
شنل قرمزی : چرا بچه ها به این حال و روز افتادن ؟؟؟؟
نل : به خودت نگاه نکن . مادرت رفت زن آقای پتیول شد . بچه مایه دار شدی . بقیه همه بد بخت شدن . بچه های این دوره و زمونه نمی فهمن کارتون چیه . شخصیتهای محبوبشون شدن دیجیمون ها دیگه با حنا و نل و یوگی و خانواده دکتر ارنست حال نمی کنن .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۹
khoozboy