نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

نشسته خنده

^_^ لطفاً با لبخند وارد شوید ^_^

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ شهریور ۹۵، ۱۲:۳۸ - دخترمهتاب ...
    خخخخ
  • ۴ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۶ - yasi adkd
    خخخخ

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خنده حلال» ثبت شده است

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ب.ظ

اس ام اس خنده دار

اول خط سوار تاکسی شدم یه نفر مونده بود تاکسی پر شه، بعد نیم ساعت یه دختره اومد راننده به شوخی گفت: خانوم ما یک ساعته منتظر شماییم! دختره هول شد گفت: ببخشید خواب موندم!! یعنی ما چهار نفر که منهدم شدیم، خوده تاکسیه از شدت خنده استارت نمیخورد

 

دختره ریش و سیبیل داره در حد اصغرآقا مکانیک، بعد داخل پروفایلش نوشته: "زیبایی در سادگی است"؛ یعنی دمپایی جلو بسته توالت اعتماد به نفس اینو داشت الان پرایدوانت بود

 

دختر: منو چقدر دوست داری؟ پسر: قد دنیا، دختر: مرسی عزیزم! حالا خبر نداره "دنیا" اون یکی مخاطبه خاصشه


میدونین چرا اسم همه خمیر دندونا دخترونس؟ مثلا نسیم، پونه، شبنم؟ حالا اگه اسم پسر بود مثل غلام، خدا وکیلی شما میمالیدینش به دندونتون؟،  آقا یه غلام نعنایی بدین بی زحمت!!

 

بارون نبار لعنتی! عشقم رفته بیرون سرما میخوره، سنگ ببار که بمیره از دستش راحت شم بابا!! هیچوقت نتونستم جلوی این همه احساسات لطیفمو بگیرم


امروز صبح وایسادم کنار خیابون تاکسی بگیرم که یه لکسوز کنارم وایساد، منو میگی خودمو جمع و جور کردمو با خودم گفتم بابا تو این شهر پیدا میشن کسایی که جلوی ما پسرا ترمز کنن؛ که یهو در باز شدو دیدم مامانه شلوار بچه شو کشیده پایین میگه جیش کن پسرم جیش کن عمو ببینیه!! عجب ها!!

۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۲
khoozboy
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۰ ب.ظ

ترک تحصیل!


نظر یادتون نره !!

^_^

۲۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۰
khoozboy
پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۵۴ ب.ظ

صدام ، جارو برقیه!! (داستان طنز ۱۷)

 صدام، جارو برقیه :

 صبح روز عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه همه حسابی خسته بودند، روحیه‌ مناسبی در چهره بچه‌ها دیده نمی‌شد از طرفی حدود ۱۰۰اسیر عراقی را پشت خط برای انتقال به پشت جبهه به صف کرده بودیم برای اینکه انبساط خاطری در بچه‌ها پیدا شود و روحیه‌های گرفته آنها از آن حالت خارج شود، جلوی اسیران عراقی ایستادم و شروع به شعار دادن کردم و بیچاره‌ها هنوز، لب باز نکرده از ترس شروع به شعار دادن می‌کردند. مشتم را بالا بردم و فریاد زدم:«صدام جارو برقیه» و اونا هم جواب می دادند. فرمانده گروهان برادر قربانی کنارم ایستاده بود و می خندید. منم شیطونیم گل کرد و برای نشاط رزمنده ها فریاد زدم:«الموت لقربانی» اسیران عراقی شعارم را جواب می‌دادند بچه‌های خط همه از خنده روده بر شده بودندو قربانی هم   دستش را تکان می‌داد که یعنی شعار ندهید! او می‌گفت: قربانی من هستم «انا قربانی» و اسیران عراقی هم که متوجه شوخی من شده بودند رو به برادر قربانی کردند و دستان خود را تکان می‌دادند و می‌گفتند:«لا موت لا موت» یعنی ما اشتباه کردیم. 

به یاد نمکدون های جبهه

نظر یادتون نره ^_^

منبع:سایت شهید آوینی

۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۴
khoozboy
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۰۲ ب.ظ

خاک برسری

سلام بعد مدت ها میخوام یه مطلب خاک برسری بزارم(البته فقط برای با جنبه ها) 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۲
khoozboy